بیش از این مپرس ای ستاره ای ستاره غریب ما اگرزخاطر خدا نرفته ایم پس چرا به داد ما نمیرسد ما صدای گریه مان به آسمان رسید از خدا چرا صدا نمیرسد بگذریم از این ترانه های درد بگذریم از این فسانه های تلخ بگذر از من ای ستاره ؛ شب گذشت قصه سیاه مردم زمین بسته راه خواب ناز تو ای که دست من به دامنت نمیرسد اشک من به دامن تو میچکد با نسیم دلکش سحر چشم خسته ی تو بسته میشود بی تو در حصار این شب سیاه عقده های گریه ی شبانه ام برگلو شکسته میشود |
نویسنده » سمیه . ساعت 9:33 صبح روز سه شنبه 89 تیر 8